سلام

یه چیزی می خوام بگم شاید شما هام با من هم عقیده باشین...این روزا خیلیا شادن از اینکه سال نو میشه و همه ی زندگیشون با اومدن سال نو رنگ تازه ای می گیره اما یادمون باشه که خیلیا هم هستن که سال نو رو جشن می گیرن ٬ خوشحال هستن اما از یه بابت هم ناراحت...خیلیا که دغدغه ی لباس نو خریدن رو دارن اما پولشو ندارن.دغدغه ی خونه نو کردن رو دارن اما اما خونه ندارن...مگه می تونه خوشحال باشه بچه ای که وقتی به لباس دوستاش نیگا می کنه ٬ زدگی لباس خودش رو با یه دستش می پوشونه...مگه می تونه خوشحال باشه وقتی نمی تونه دوستش رو به یه چایی ساده تو خونه ای که نداره دعوت کنه...گاهی از این بابت ناراحت میشه و مجبور میشه که دیگه دغدغه ای نداشته باشه.سر ماما باباش غر نزنه(البته اگه همونا هم بالا سرش باشن !!!)...در این صورته که میگم گاهی فقر بد نیست البته برا دور شدن کدورت ها و جر و دعواهایی که پیش میاد

شاید ما بتونیم این خوشحالی رو براش فراهم کنیم...شاید یه دست مهربونی بتونه دستای کوچولوشو نوازش کنه و ...

شاید...

یادتون نره.دنیا کوچیکه و زود می گذره البته برا ماها که روزامونو بدون سختی می گذرونیم اما برا اونا دیر میگذره گاهی به قیمت تموم شدن جونشون...حرفام شعار نیست واقعیته...یکم تأمل كنین

شاید...

پس قبل از تحویل سال یادمون باشه که یه کسایی هستن که آرزوشونه سفره هفت سینشون کامل باشه...ماهی عیدشون راحت توی تنگ حرکت کنه...یا...

یادمون باشه توی دعاهامون یه جایی هم برا اونا خالی کنیم.

پر حرفی کردم ببخشید ولی فک می کنم یه جورایی خالی شدم...

اینا رو توی وبم عرض كردم ولی شاید بهتره كه اینجا هم هستش!!!!!!!!!!!!!!!!